اسب آبی. (یادداشت مؤلف) : دخلت فی النهر فقلت لابی بکر بن یعقوب ماهذه الدواب فقال هی خیل البحر خرجت ترعی فی البر و هی اغلظ من الخیل و لها اعراف و اذناب و رؤوسها کرؤوس الخیل ارجلها کارجل الفیله و رایت هذه الخیل مره اخری. (از ابن بطوطه)
اسب آبی. (یادداشت مؤلف) : دخلت فی النهر فقلت لابی بکر بن یعقوب ماهذه الدواب فقال هی خیل البحر خرجت ترعی فی البر و هی اغلظ من الخیل و لها اعراف و اذناب و رؤوسها کرؤوس الخیل ارجلها کارجل الفیله و رایت هذه الخیل مره اخری. (از ابن بطوطه)
چیزی است شبیه به شیشه و در کنار دریاها یافت میشود و ضماد اوجهت نقرس و شقاقی که از سرما به هم رسیده باشد نافعاست. (تحفۀ حکیم مؤمن) (از ذخیرۀ خوارزمشاهی)
چیزی است شبیه به شیشه و در کنار دریاها یافت میشود و ضماد اوجهت نقرس و شقاقی که از سرما به هم رسیده باشد نافعاست. (تحفۀ حکیم مؤمن) (از ذخیرۀ خوارزمشاهی)
مجسمه ای است از چوب سنط و صورت کاهنی را بنام (کا - عبر) که در زمان سلسلۀ پنجم فراعنه زندگی میکرده است نشان میدهد. این مجسمه در سال 1860 میلادی در حفاریهای منطقۀ سقاره در مصر کشف گردید و کارگران حفاری صورت این مجسمه را شبیه به کدخدای ده خویش ’شیخ البلد’دیدند، لذا این نام بر این مجسمه که یکی از تحفه های هنری جهان است باقی ماند. (از الموسوعه العربیه)
مجسمه ای است از چوب سنط و صورت کاهنی را بنام (کا - عبر) که در زمان سلسلۀ پنجم فراعنه زندگی میکرده است نشان میدهد. این مجسمه در سال 1860 میلادی در حفاریهای منطقۀ سقاره در مصر کشف گردید و کارگران حفاری صورت این مجسمه را شبیه به کدخدای ده خویش ’شیخ البلد’دیدند، لذا این نام بر این مجسمه که یکی از تحفه های هنری جهان است باقی ماند. (از الموسوعه العربیه)
رجوع به اکرالبحر شود. بیخی است شبیه به سعد و بزرگتر از آن و ظاهر و باطن او سیاه و برگش شبیه به برگ سریش و ریشهای او باریک و بهم پیچیده و مدور و سیاه و کوچک و به قدر گردکان و بزرگ به قدر نارنج و با خشونت گویا پشمی است که مدور کرده اند و از بحر مغرب خیزد و موج به ساحل می اندازد. در دوم گرم و خشک و به غایت جالی آثار و سوختۀ او بهترین ادویۀ قروح خبیثه و سنون او مقوی لثه و جالی دندان ومغسول او جهت بیاض و ناخنۀ چشم مفید است. (تحفۀ حکیم مؤمن). لیف البحر، اصل اسود اغلظ من السعد له ورق کالاشراس یوجد فی البحر خصوصاً المغربی حار یابس فی الثانیه یجلو الاّثار بقوه. (تذکرۀ ضریر انطاکی)
رجوع به اُکرالبحر شود. بیخی است شبیه به سعد و بزرگتر از آن و ظاهر و باطن او سیاه و برگش شبیه به برگ سریش و ریشهای او باریک و بهم پیچیده و مدور و سیاه و کوچک و به قدر گردکان و بزرگ به قدر نارنج و با خشونت گویا پشمی است که مدور کرده اند و از بحر مغرب خیزد و موج به ساحل می اندازد. در دوم گرم و خشک و به غایت جالی آثار و سوختۀ او بهترین ادویۀ قروح خبیثه و سنون او مقوی لثه و جالی دندان ومغسول او جهت بیاض و ناخنۀ چشم مفید است. (تحفۀ حکیم مؤمن). لیف البحر، اصل اسود اغلظ من السعد له ورق کالاشراس یوجد فی البحر خصوصاً المغربی حار یابس فی الثانیه یجلو الاَّثار بقوه. (تذکرۀ ضریر انطاکی)